وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

وکیل ملکی، هزینه وکیل ملکی تهران

مهریه عجیب : 1000 سكه طلا ، یك دست و پا و … !!!

مهریه عجیب : 1000 سكه طلا ، یك دست و پا و … !!!
خواستگار سمج براى ازدواج با دختر مورد علاقه اش یك دست و پا، ۱۰ میلیون تومان پول نقد و هزار سكه طلا مهریه تعیین كرد و از عروس نیز خواست بدون جهیزیه به خانه بخت برود.

به گزارش ایران ناز مرد جوانى با مراجعه به اداره یازدهم پلیس آگاهى تهران از ناپدیدشدن خواهر ۱۵ ساله اش خبر داد و گفت: چندى قبل پسر یكى از ساكنان محل به خواستگارى خواهرم آمد، اما به دلیل اختلاف سنى زیاد و نداشتن شغل ثابت، پدر و مادر پیرم مخالفت كردند.

اما خواستگار سمج همچنان پافشارى مى كرد و هر بار نیز جواب رد مى شنید. حالا هم تصور مى كنیم او در این ماجرا نقش دارد. بدین ترتیب كارآگاهان، مأمور تحقیق درباره سرنوشت «الناز» شدند.همزمان با شروع تحقیقات كارآگاهان دریافتند نادر ـ خواستگار ـ نیز از همان روز ناپدید شده و خانواده اش هم اطلاعى از او ندارند.

بنابراین فرضیه فرار دختر و پسر جوان قوت گرفت.در حالى كه تحقیقات براى دستگیرى آنها ادامه داشت سرانجام شامگاه جمعه «الناز» و نادر هنگام ورود به تهران در یكى از پایانه هاى اتوبوسرانى دستگیر شدند. پسر جوان پس از انتقال به شعبه چهارم دادیارى وقتى با اتهام آدم ربایى روبه رو شد خود را بى گناه خواند و گفت: «من او را ندزدیدم بلكه «الناز» با میل خودش همراهم آمد.

 من عاشق او هستم و مى خواهم با او ازدواج كنم. اما وقتى پدر و مادرش مخالفت كردند به من تلفن كرد و پیشنهاد فرار داد. فكر مى كرد اگر فرار كنیم خانواده اش حاضر به ازدواج ما مى شوند. من هم با پیشنهاد او موافقت كردم، اما پس از چهار روز هر دو پشیمان شده و تصمیم گرفتیم به تهران برگردیم كه بلافاصله دستگیر شدیم.»

«الناز» نیز گفت: «من و نادر به هم علاقه مند هستیم اما پدر و مادرم بى دلیل مخالف ازدواج ما هستند. اما مطمئنم او مى تواند مرا خوشبخت كند.»قاضى وقتى متوجه علاقه دختر و پسر شد، پدر و مادر آنها را به اتاق فراخواند.

بعد هم از والدین دختر خواست دلیل مخالفت خود را با ازدواج دخترشان توضیح دهند. پدر «الناز» گفت: دخترم فقط ۱۵ سال دارد و ازدواج براى او زود است. از طرفى این پسر هر چند وقت یك بار به بهانه اى كار و كاسبى اش را به هم مى زند و سراغ شغل دیگرى مى رود. بنابراین نمى توانم آینده دخترم را به او بسپارم.

در ادامه پدر پسر اعلام كرد: حاضر است با تعیین مهریه سنگین آینده عروسش را تضمین كند. بنابراین قاضى از او خواست نیمى از خانه اش را به «الناز» واگذار كند. اما مرد ضمن مخالفت گفت: «خودم حرفى ندارم اما اگر چنین كارى انجام دهم دو عروس دیگرم روزگارم را سیاه مى كنند. چرا كه مهریه آنها ۴۰۰ سكه طلا است.»

وى سپس رو به پدر «الناز» گفت: من حاضرم دخترتان را با ۱۰۰۰ سكه طلا، پرداخت ۱۰ میلیون تومان پول نقد و بدون جهیزیه، خواستگارى و به عقد پسرم دربیاورم فقط اجازه بدهید این دو جوان با یكدیگر ازدواج كنند. پسرم از ۶ ماه قبل كه با دختر شما آشنا شده از كار و زندگى افتاده و خودش را به هر درى مى زند تا با او ازدواج كند. اگر مخالفت كنید مى ترسم اتفاق شومى رخ دهد.
نادر نیز در ادامه حرف هاى پدرش گفت: براى تضمین حاضرم یك دست و یك پایم را نیز به عنوان مهریه الناز تعیین كنم.بدین ترتیب خانواده دختر نوجوان با دریافت تعهدات قانونى موافقت خود را براى ازدواج اعلام كردند.